عبیدالله بن زیاد نامه اى به یزید نوشت و او را از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش آگاه ساخت. هنگامى که یزید از مضمون نامه باخبر شد، در پاسخ نامه اى به عبیدالله نوشت و دستور داد که سر امام حسین(علیه السلام)و یارانش را همراه با اسیران روانه شام نماید.
ابن زیاد نیز سرهاى شهدا را به همراه اسیران و زنان، همچون اسیران بلاد کفر به سوى شام گسیل داشت، در حالى که چهره هایشان را نمایان ساخت و در معرض نگاه مردم نواحى و بلاد قرار داد.(1)
مطابق نقل شیخ مفید هنگامى که کاروان اسیران را از کوفه کوچ مى دادند، ابن زیاد دستور داد، غل و زنجیرى به گردن امام سجاد انداختند و با این وضع او را روانه این سفر کرد: (وَ أمَرَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلى عُنُقِهِ).(2)
* * *
به نظر مى رسد مصائب اهل بیت(علیهم السلام) در کوفه و شام از مصیبتهاى کربلا جانسوزتر بود; همانگونه که در ماجراى ورود به کوفه بیان شد و نیز به هنگام روانه ساختن به سوى شام از کتب معتبر نقل کردیم، زنان حریم حسینى(علیه السلام) را با چهره هاى نمایان وپوشش نامناسب میان مردان حرکت دادند و با فرزندان رسول خدا(صلى الله علیه وآله)همانند اسیران بلاد کفر رفتار نمودند.
اگر نبود که این ماجرا در کتابهاى معتبرى از شیخ مفید و سید بن طاووس و مانند آن آمده، باور کردن آن بسى دشوار بود; ولى این برخوردها واقعیت دارد. از آن مردم پست و دنیاپرست و بى ایمان، برخوردهایى سرزد و رنجهایى بر خاندان عصمت و طهارت وارد آمد که جاى آن داشت آسمانها از هم متلاشى شود، چرخ گردون از حرکت باز ایستد، زمین متلاشى گردد و جنّ و انس براى همیشه گریان بمانند. حوادثى که قلب هر انسان با وجدانى را مى لرزاند و در غم و اندوهى عمیق و پایان ناپذیر فرو مى برد.
آیا مى توان باور کرد که مردمى مسلمان! شاهد این صحنه ها باشند و آرام بگیرند! چگونه کوفیان با دیدن این صحنه ها مى توانستند آرام بخوابند و به آسودگى زندگى کنند و حتى براى لحظه اى بخندند!!
جاى آن داشت که آنان از شرم، تا همیشه تاریخ سر به زیر مى افکندند و حتى به روى یکدیگر نیز نگاه نمى کردند. اف بر این مردم بى وفا و بى ایمان!
1. ملهوف (لهوف)، ص 208 .
2. ارشاد مفید، ص 477; بحارالانوار، ج 45، ص 130 .
برچسب : نویسنده : akajavehdaran3 بازدید : 64